بدون عنوان
بالاخره بابا برگشت محیا از دیدن بابا بیشتراز سوغاتش ذوق کرد دائم میدوید تا بابا دنبالش کنه
یه شیطنت هم یاد گرفته(شلوارشو می کشه پایین !!!!بعد که میگیم محیا بده میخنده و میکشه بالا
بابابرا فاطمه هم یه سرسره قشنگ اورد سوغاتی فاطمه قشنگتر بود
تمام روز جمعم صرف تمرین ریاضی با فاطمه شد اخه امروز امتحان داره
موفق باشی عزیزم ببخش که دیروز سر تمرینهات عصبانی میشدم واذیتت کردم
خودت میدونی که از بابا عصبانی بودم
شنبه 17/10/1390
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی