کلمه جدید
کوشولوی من دیشب داشت با انگشتی هاش بازی میکرد
وقتی پسر رو گذاشت رو انگشتش گفتم محیا بگو :
علی (مثلا اسمش علی بود ).سریع یاد گرفت و دیگه مدام تکرار میکرد "الا"
دیشب خاله خدیج از شهر کرد اومدن فاطمه برادیدن ریحانه لحظه شماری میکنه
بعد از اداره باید ببرمشون خونه بابا جون
توی این فصل امتحانات دایی مهدی اونجا باوجود فاطمه وریحانه و محیا ومحمدمهدی
چه مهدکودکی میشه...٢٩/١٠/١٣٩٠ساعت 10:30
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی