بدون عنوان
وای وقتی بابا نیست من کلافه میشم چون هم اون همش سفارش فاطمه رو میکنه هم فاطمه دلتنگی. صبح پاشده میگه مامان دیشب خواب بابارو دیدم خواب دیدم مشهد اون ور خیابون بود باباهم اونجابود ومنم اینور خیابون باباصدام زد اماتا خواستم برم پیشش یه ماشین بمن زد یه ایه الکرسی براش خوندم و راهی مدرسش کردم.٫ سه شنبه 13/10/1390 ...
نویسنده :
مامان
14:14